هفته ای که گذشت!!

هفته ای که گذشت بسیار سخت و طاقت فرسا بود.. hysteric.gifشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

خیلی روزهای سختی رو توی این هفته پشت سر گذاشتم و برام دیوانه کننده بود.شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

فقط خدا میدونه که چی بهم گذشت. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے 

چهارشنبه و پنج شنبه بود که سرگیجه های خیلی شدیدی بهم دست می داد.

قبلاً هم سرگیجه داشتم اما الان بیشتر شده بود. 

توی خونه همینطور که راه می رفتم میخوردم زمین..شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

چند روزی هم ضعف شدید داشتم و همینطور دلم میخواست بخوابم.

اصلاً نمیتونستم مدت ناچیزی روی پا بایستم..

چشمام هم خیلی تار شده بود.. 

کف دست و پام اینقدر ضعف می رفت که بعضی وقتها میگفتم کاش پا نداشتم.. 

همینطور هم سوزن سوزنی میشد.. 

این آخری ها هم که حالت تهوع شدیدی پیدا کرده بودم..  

وقتی از خواب بیدار میشدم دستام خواب میرفت که نمیتونستم تکون بدمشونSmiley

حتی وقتی روی صندلی نشسته بودم پاهام هم خواب میرفت و نمیتونستم راه برمشِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

چند وقت لرزش دست داشتم و همینطور هر چیزی که بر میداشتم از دستم می افتاد.

این حالتها رو داشتم تا دوشنبه گذشته که برای مشکل گوارش رفتم پیش متخصص داخلی.

فشارم رو گرفت 11 بود و خوب بود.. پایین پلک هامم دید و گفت کم خونی زیادی نداری. 

بهش این علایمم رو گفتم و اونم گفت کف دست و پاهات سوزن سوزنی میشه؟!

گفتم: آره. 

معرفی نامه برای متخصص داخلی اعصاب داد که توش نوشته بود از نظر MS بررسی شود. 

دکتر آشنا بود. بهش گفتم اگه روزی بفهمم MS دارم اون روز آخرین روز زندگیمه.. 

از مطبش که اومدم بیرون در کمال ناباوری و بی انگیزه راه میرفتم. Smiley

خودمو کامل باخته بودم.. smile emoticon kolobok

داروهام رو گرفتم و تا خونه همینطور اشک ریختم..

با مامانم بودیم و بیچاره دلش خون شد.. 

توی راه حوصله نداشتم و یه زنگ زدم به گندم یه کم با هم صحبت کردیم و بعد به ویدا..

وقتی رسیدیم خونه من رفتم توی اتاقم و توی تاریکی اتاقم کلی گریه کردم..

دلم داشت می ترکید. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

مامانم هم سعی می کرد خودش رو به بی خیالی بزنه تا من داغون تر نشم.شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

دلم داشت می ترکید، دلم میخواست با یکی درد و دل کنم ..girl_to_take_umbrage2.gif

من آدم حساس و احساساتی هستم، خیلی حساس و دل نازک .. 

تو خونه با کسی نمیتونستم حرف بزنم، برای بی خیال شدنم دلداری الکی میدادن..

به ویدا و گندم sms زدم و گفتم که دکتر این تشخیص رو داده.

ویدا از دستم کلی حرص خورد و بعد بهم کلی دری وری گفت شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـےالبته شگرد ویداست. 

برای اینکه آدم بی خیال شه سعی میکنه موضوع رو ریز نشون بده، نیتش خیره!

گندم هم هی زنگ میزد و sms میداد که با هر sms و تماسش من اشک میریختم.

نمیتونستم با کسی حرف بزنم و تا مرز دیوانگی رفتم..  Smiley

تا فردا شبش که با گندم تلفنی حرف زدم و کلی پشت تلفن گریه کردم.Smiley

بیچاره گندم کلی دپرس شده بود.. کلی بهم اصرار کرد که برو دکتر.. شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

گفتم تا آخرین شب قدر نمیرم شاید معجزه ای شد و تشخیصشون اشتباه بود..

شب قدرم بود.. نشستم اعمالش رو به جا آوردم و کلی به خدا التماس کردم.. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

گندم هر روز روزی چند بار باهام تماس داشت هم تلفنی و هم sms .. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

خیلی بهم لطف کرد.. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

طفلکی ویدا شدیداً گیرکرده بود توی اساس کشی  

و شنبه بهم زنگ زد شکلکهای خانومی

کار هر روزم شده بود سرچ در مورد این بیماری و همینطور اعتماد به نفسم ضعیف تر میشد

خیلی ترسیده بودم..

اینقدر که طاقت نیاوردم و پریشب رفتم دکتر ..

خیلی نذر و نیاز کردم.. ساعت 8 نوبت داشتم. از ساعت 8 sms و تلفنها شروع شد..شکلکهای خانومی

ساعت 10:20 دقیقه رفتم داخل مطب.. از بس شلوغ بود..

این دکتر هم آشنا بود و بعد از حال و احوالپرسی گفت: مشکلت چیه؟! 

گفتم همون مشکل همیشگی.. گفت: دختر تو هنوز روی این مسأله حساسی؟! 

چرا؟! گفتم: شده کابوس زندگیم و ولم نمیکنه..

آخه 2 بار دیگه هم رفته بودم پیشش و با سنجشی که کرده بود گفته بود که نداری.. 

دکتر یک سری معاینات و سنجش رفلکس انجام داد و گفت هیچیت نیست.. 

اینقدر خوشحال شدم که حد نداره.. شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

گفت: میخوای برای اینکه تا آخر عمرت از فکرش بیای بیرون یه MRI برات بنویسم؟! 

گفتم: بله آقای دکتر. 

خلاصه که اینقدر خوشحال شدم که نمیدونین چقدر به زندگی امیدوار شدم..

تا از مطب اومدم بیرون به اونایی که دلواپسم بودن زنگ زدم و خبر خوش بهشون دادمSmiley


اما توی این مدت هم قدر خیلی نعمت هایی که دارم رو فهیمدم.. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


از این مدت استرس 2 تا درس گرفتم: 

اول اینکه شاکر تمام نعمت هایی که خدا در اختیارم گذاشته باشم و تا این حد ناشکری نکنم..

دوم اینکه غم و غصه و گریه رو از زندگیم حذف کنم و همش شاد باشم و بخندم شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


پی نوشت:

توی این مدت از خواهری عزیزم گندم جان که هر لحظه کنارم و به یادم بود تشکر میکنم

دوستتتت دارم خواهری خودممممم.. Smiley


یه پی نوشت دیگه: 

شرمندتم خدا جونم که هیچوقت قدردان سلامتی که بهم دادی نبودم.. شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

عاشقتمممممممممم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .. 

نظرات 53 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 01:36 ب.ظ http://deleman43.blogsky.com/

سلام سپیده جون ،من شما رونمی شناسم بطور اتفاقی وبلاگتو دیدم خوشحالم که سالم هستیداز خدا میخوام همیشه تنت سالم و لبات پر از خنده باشه .التماس دعا

سلام عزیزم..

مرسی عزیز دلم..

محتاجیم به دعاا..

گندم سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 01:44 ق.ظ

منم دوستت دارم سپیده جونم،خواهر گلم

اما خیلی توی این موقعیت هوامو داشتی و بهم محبت کردی..

مرسی نازنینممم..

گندم سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 01:47 ق.ظ

https://www.torproject.org/

مرسی فیلترشکن..

گندم سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 01:49 ق.ظ

سپیده این شکلکه که حالش به هم میخوره،چه قدر ناجوره:)))

عزیزممم..

آره خودمم میدیدمش حالم بهم میخورد..

عوضش کردم گلم..

فقط به خاطر تووووو ...

roohi چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.khod-a-dam.blogsky.com

عزیزم الهی شکر که کاریت نی

مرسی گلممم..

ملیحه (خانم پرستار) چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 06:52 ب.ظ http://bbm.parsiblog.com

وای ! تو هنوز دکتر تشخیص نداده بوده اینطوری خودتو باخته بودی ؟!
احتمالاً تغذیه خوبی نداری . عمه مرضیه منم همین علائم تو رو داشت کلی هم دکتر و سی تی اسکن و ام آر آی و ... رفت و همه گفتن هیچیت نیست . بابای من دائم بهش می گفت مشکل از تغذیه اشتباهت هست اما قبول نمی کرد . تا آخرش یه بار خسته شد بلند شد رفت پیش متخصص تغذیه . توی 3 ماه همه علائمش واسه همیشه رفت تازه ریزش مو هم داشت ناخن هاش هم نمی تونست زیاد بلند کنه چون زود میشکست همه ی این مشکلاتش هم حل شد . پوستش هم خوب شد و صورتش به قول مادربزرگم گل انداخت.
خلاصه الانم داریم عروسش می کنیم (آخه 2سال از من کوچیکتره)
انشاءالله تو هم همیشه سالم و شاد باشی . سلامتی از اون نعمت هایی هست که جایگزین نداره

آره من کلاً یه تخته ام کمه!

دیووونه ام در حد المپیک!

آره منم ناخنهامو نمیتونم بلند بگذارم، همش میشکنه یا چندلایه میشه!!

آخی عزیززززم.. از قول من بهش تبریک بگو عروسک ملوسک..

قربونت برممم عزیزززممممم...

آره واقعاً ...

پرستو چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 11:16 ب.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

سلام سپیده عزیزم
خدا رو هزار بار شکر که سالم و سلامتی
و این بزرگترین نعمت توی دنیاست
برای تو و همه ی اونایی که پاک و مهربونن سلامتی و خوشبختی و توی این دنیا آرزو می کنم
امشب که شب قدره برای منم دعا کن معلومه که دلت پاکه
شاید این برات یک امتحان بود و خدا می خواست که تو بیشتر و بیشتر بهش نزدیک بشی

سلام عزیزززم...
مرسیییییییی
واقعاً..
مرسی خانومی ... منم برات بهترینها رو از خدا طلب می کنم..
ایشالا که موفق باشی
خدا کنه سربلند اومده باشم بیرون..

پرستو چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 11:58 ب.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

راستی یادم رفت بگم آپم
عاشق این شکلکاتم هستم حسابی دوست داشتنی ان

مرسی عززززیزززممم..

علی شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 04:38 ب.ظ http://bani.blogsky.com

سلام سلام
خوبی؟

روی ماه خدا رو ببوس
:))
خواندیش؟

خوش بحال خدا

بهم سر بزن

سلامت و شاد باشی

سلاممم...

حتماًًًًًًًًًً..

مرسی شما هم همینطور ..

مریم شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 07:36 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام عزیزم
خدا رو شکر واقعا!!!!!
یه مطلب جالب گذاشتم خوشحال میشم بیای بخونی

سلا نازنینممممم...

خوندممم...

امان از دست سرطق بازیهای تو و خواهریت!

این کاره شما کردید آخههه؟!!! شیطونااااااااااااا...

پرستو یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 06:38 ق.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

فطر آمده خوردنی فراوان بخورید[لبخند] پیتزا و کباب و مرغ بریان بخورید[لبخند]
دزدانه اگر در رمضان می خوردید![لبخند]شوال رسیده، پس نمایان بخورید![لبخند]
[گل] عیدت مبارک دوستم[گل]
امیدوارم که طاعات و عباداتت مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه[گل]

امان از دست این آدمیزاد شکم گندهههه...

مرسی عزیزم.. طاعات و عبادات تو هم قبول باشه..

گلنوش سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.bia2ddb.blogsky.com

سلام
خوشحالم که مشکلی نبوده
انشاء الله که همیشه سلامت باشی
انشاء الله خدا این نعمت سلامتی رو از هیچکس نگیره
موفق و شاد باشی

سلامممم..

مرسی گلم...

ایشالا از هیچکس سلامتی رو نگیره..

مرسی عزیزم...

طنزگو سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 02:01 ب.ظ http://bia2khandeh.blogsky.com

سلام خیلی وب خوبی دارید . نظرتان درباره ی تبادل لینک چیه

سلاممم..

مرسی از لطفت..

لینکتون کردم ..

بارون سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 09:58 ب.ظ

عزیزم پزشکی که پیشش میرم اصلا از این داروها و قرصها نمیده. فقط خوردن رو منظم میکنه و مفید. در ضمن من همیشه خودم مواظب کیفیت غذا و ورزش و فعالیتم هستم. کمترین اعتقادی به قرص و داروی بی اشتهایی و ... ندارم و هیچ وقت هم استفاده نمیکنم. ممنونم سر زدی. درضمن اصلا هم نگران ام اس نباش. اولا سوزن سوزن شدن دست و پا کمترین ربطی به ام اس نداره و دکترها تازه گی ها یاد گرفتن برای هم مریض میفرستن. دوما اگر به فرض کسی ام اس داشته باشه اگر از ترکیباتی مثل اینترفرون استفاده نکنه مشکلش حله. این دارو و مشتقاتش برای آزمایش وارد ایران شد و هر پزشکی که برای مریضها تجویز میکرد خدا تومن پورسانت میگرفت و خلاصه سیاسی بازی بوده و هست. چندتا پزشک هستن که بدون اینها و با تجویز ویتامینها هر مرحله ای ام اس رو درمان میکنن و ... انشاله خوب میشی.

مرسی عزیزم از راهنماییت..

ایشالا هرچه زودتر به چیزی که میخوای برسی..

لطف کردی اومدی پیشم..

طنزگو چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 09:42 ق.ظ http://bia2khandeh.blogsky.com

سلام
ممنونم از این که من را لینک کردید .
شما هم لینک شدید

سلام..

خواهش میکنم...

علی چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://bani.blogsky.com

سلام سپیده جان
خوبی؟

مرسی از لطفت..

ای بابا
احترام بذار
میتی کومون نیستما..
:)))
یه سال ازت بزرگترم
:)))

لبخند یادت نره
..

سلامت و شاد باشی

سلام..

مرسی، شما خوبین؟!

اِاِ یعنی متولد 62 هستین؟!

اوکی حتماً..

رامین چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.madlen.blogsky.com

سلامت باشین
خیلی خوب نوشتین یجورایی که وقتی خوندم جای همدردی فقط خندم گرفت شاد باشین

سلام..

مرسی...

هدف منم خندوندن شماهاست..

یونس چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 01:20 ب.ظ http://guardian.blogsky.com

سلام سپیده خانوم..ممنون از بازدیدتون..با تبادل لینک موافقین..؟!

سلام..

خواهش میکنم..

لینکتون کردم..

ع.پ (رهگذر) چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 02:11 ب.ظ http://thomascrown.blogsky.com/

خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند …
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند
خدا در جمله ی ” عجب شانسی آوردم ” است
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو . . .

خدا نزدیک تر از رگ گردن توست ..

خیلی زیبا بود.. خیلی زیبااااااااااااا

قربون خدا برمم..

لینکتون میکنم که همیشه بهتون سر بزنم..

امید چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 02:14 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

خد را شکر
بنده میشه از سلامتی دوستان خوشحال می شوم
پاینده باشید

مرسی...

منم همینطور..

همینطور شما..

سین بانو چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 02:28 ب.ظ http://poostemoze.blogsky.com

ایشالا که همیشه سلامت باشی :)

میسیییییییییییییی گلممم

لینکت میکنم که روزانه هاتو بخونم..

باران بهار چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 05:43 ب.ظ

گمونم یه کمم زود خودتو و دیگروون رو نگرون کردی خانومی ولی بازم شکر خدا که سالمی

آرهههه
خداروشکرررررررررررررررررررررررررررررر

عاشق خدای مهربون و شما دوستان گلم هستمممم

گندم چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام عزیزم،خوبی؟بهتری ان شاء الله؟

سلام جوجوی من..

حالت خوبه دخملکم؟!!

من خیلی بهترم.. اما هنوز ضعف و سرگیجه رو دارم..

اما همین که دیگه مطمئنم نشونه بدی نیست خوشحالم..

تو بهتری؟!

vida چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 11:28 ب.ظ


سلام منم با رامین موافققققققم
ضمنا ممنون از عکسهای من که گذاشتی تو پست

سلامممممممممم

خداروشکر که خندیدین و دلتون شاد شده..

خواهش میکنم گلم، قابلی نداشت

vida چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 11:30 ب.ظ

سپیییییده دقیقققققققققا همین شکلی بودم توی خونه جدییییییییییددددددددددد

آره، میتونستم حدس بزنم چه شکلی بودی

زهره جمعه 3 شهریور 1391 ساعت 01:27 ق.ظ http://golesorkh.parsiblog.com/

سلام سپیده جان...
بهتری خانوم؟

وبلاگ باران بهار بودم، اتفاقی کامنتای پست قبلشو دیدم و کامنت تو رو..گفتم به این بهانه بیام سراغ خودت...

اولآ که خداروشکر که مشکل ام اس نبوده...ما یه جورایی درگیر این بیماری هستیم................
اما خب تو هم دنبال کن و دلیلش رو پیدا کن بهرحال باید رفعش بشه....

بعدشم اینکه درمورد اون کامنت
آره!
خودمم قبول دارم که دعا کردن هم خودش توفیق می خواد و باید خواست و دعا کرد و خودمم یه جورایی از این بابت ناراحتم...
اما نمی دونم چرا اینجوری شدم..یه وقتی بود که واسه یه دلیل خاص کلی از ته دل خواستم و دعا کردم اما وقتی هیییییییییییچ اثری ندیدم ، قهر نکردم اما گفتم خب وقتی اینقدر خواستم و نشد..خب دیگه نمیخوام! میذارم هرجور میخواد بشه ، بشه..........

ضمن اینکه همشهری هم هستیم :)

سلام گلم..

مرسی خانومی ..

خوش اومدی نازنینم..

آخی عزیزممممم، ایشالا خدا شفا بده تموم مریضارو ..

آره، چون اون علایم رو هنوز دارممم

هرچی به صلاحت باشه همون میشه، هر وقت دعا کردی آخرش هم بگو: خدایا هرچی به صلاح و مصلحتمه همون باشه، اگه تو اینطوری راضی هستی منم راضیم به رضای تو ...

اونوقت میبینی یهو یک آرامش عجیبی میگیری..

عزیززززمممم...

خوشحالم که همشهری هستیم..

پرستو شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

سلام
فکر کردم فقط خودم این دفعه دیر آپ کردم تو هم که نیستی
هر وقت اومدی آپم بیا پیشم

سلام..

آره خیلی تنبلم..

حتماً..

حسین شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://anrozha.ir

سلام
سپیده عزیز
خدا رو شکر که همه چیز به خیر و خوشی تموم شد
ایشالله که همیشه سلامت باشید

سلام ..

مرسی از لطفتون ..

همینطور شما..

گندم یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 12:16 ب.ظ http://ayenehaye-nagahan.blogsky.com/

خدا زیاد کنه این کامنتارو :))))

واااااا

گندم یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 12:18 ب.ظ http://ayenehaye-nagahan.blogsky.com/

30 تاش کردم تا خیالت راحت شه و خوشحال شی:))))

گندم توهم زدی؟!

عرفان یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 01:34 ب.ظ http://dastforosh.blogsky.com

چه جالب. برای خودت درد تراشیدی، برای شفاش دعا کردی و برای خلاصی از بیماری که در کار نبود کلی خوشحالی. بامزه اس. حالا خودت هیچ. می دونی با این استرس های بی اساس چقدر اطرافیان رو داغون می کنی.!

آره واقعاً..

شایدم چیزی بوده و با دعاها رفع شده، آدم چه میدونه؟!!

ولی واقعاً خیلی اذیت شدم توی این مدت..

سین بانو یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 02:51 ب.ظ

لطف کردی لینکم کردی.ممنون :)

خواهش میکنم عزیزم

استلا دوشنبه 6 شهریور 1391 ساعت 07:54 ب.ظ http://stela.blogsky.com

سلام.وبلاگ قشنگی داری.واقعا باید قدرسلامتی رو دونست.لینکتون کردم

سلام..

مرسی از لطفتون..

آره واقعاً..

مرسی عزیزم، منم لینکتون کردم...

مینا سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 01:26 ق.ظ http://adambarfi1.blogsky.com

خوب من که در جریان نبودم اما خدا رو شکر می کنم که بالاخره یه اتفاق اینجوری که ختم به خیر هم شده تو رو یه کم به خودت آورده تا دست از مداحی برای همیشه برداری ان شاالله!

مرسی از دلداری لوست

باران(ساعت شنی) سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.princess8555.blogfa.com

سلام مطالبتون عالی بود دوست داشتنی به ساعت شنی ما هم سر بزن.

مرسی..

حتماً..

مریم سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام عزیزم
منتظر آپ جدیدت هستم

سلام عزیز دلمم..

اصفهان خوش گذشت؟!

استلا سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 05:23 ب.ظ http://stela.blogsky.com

سلام آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپم.منتظرتم

اوکی..

abas akbari چهارشنبه 8 شهریور 1391 ساعت 04:19 ب.ظ http://abas.blogsky.com

salam khobid sepide khanom? mamnooon ke be weblogam sar zadid. manzoretooon az bi farhang be man boood ya be oun adamayi ke oun karo mkonand? age mayel bashid mitonim bishtar baham bahs konim. ya hagh

سلام..

مثل اینکه سوء برداشت شد..

منظورم به اون آدمهایی بود که این کار رو انجام میدن..

ojobe چهارشنبه 8 شهریور 1391 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.justmiad.blogsky.com

salam ajie jadido khobo khoshelo nanasam
khodaro shokr bimari nadari o salemi vaghean barat khyli khoshhalam khanoomi
u mese khodami vas har khatet y sheklak mizari:D
albate man ghablana k shad mineveshtam in karo mikardam:-<

سلام عزززیزززم..

خوش اومدی..

آره، انگاری این شکلک ها فقط برای چیزای شاد یا طنز ساخته شدن

عباس اکبری پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 09:56 ق.ظ http://abas.blogsky.com

آهان خیالم راحت شدا فکر کردم با من بودید. بازم بهم سر بزنید. یا حق

خیر..

من به شخص خاصی توهین نمیکنم!

پرستو پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

آپم دوستم بدو بیا

میام گلم..

فردا (یکشنبه) میام، امروز خیلی سرم شلوغه...

مروارید پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 03:47 ب.ظ http://active87.blogsky.com

خب خداروشکر عزیزم.ممنونم که اومدی

مرسی گلممم

خواهش میکنم..

معییییین یکشنبه 12 شهریور 1391 ساعت 09:49 ق.ظ http://modjtanha.blogsky.com

سلام
من اتفاقی به وبتون اومدم.خوبه که زود قضاوت نکنیم و همیشه بدونیم که یکی اون بالا هست که بد هوامون رو داره.

سلام..

بد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

مریم یکشنبه 12 شهریور 1391 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام دوست گلم
خاطرات مسافرت جدیدمو گذاشتم خواستی بیا بخون

اومدم گلممم

پرستو دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 03:45 ب.ظ

مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس
http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید....

علی دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 05:05 ب.ظ http://www.pendarnevis.blogsky.com

سلام
زیاد به حرف دکتر ها توجه نکن، چون بوی پول، قسم نامه بقراط رو از یادشون برده

نه. واقعاً دکتر خیلی باهام آشناست و دکتر خیلی دلسوزیه..

شکسته بال دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 07:08 ب.ظ

خوشحالم خوبی

مرسی

مریم دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام عزیزم
چرا مطلب جدید نمیذاری؟!

سلام

حوصله ندارم

نازنین سه‌شنبه 14 شهریور 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

سلام
خدارو شکر ک چیزی نبوده :)
مواظب خودت باش آجی

سلام..

مرسی گلم..

دریا چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام سپیده جون من مردم تا مطلب تموم شه

بهتر بودئ اول آخرشو بگی بعد داستانو تعریف کنی

راستی آپم بیا نظرت رو درمورد مطلب جدیدم بگو

راستی خوشحالم که سالمی ایشالا همیشه سالمو سلامت باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد