سلام دوستان.. 

حال داداشم هنوز همونطوره..  

شوکه شده. تشنج کرده.  

سه شنبه ساعت 6 صبح تب زیاد و لرز داشته که میان و از بخش میبرنش ICU. 

میگن شاید عفونت توی بدنش باشه.. 

لخته های خون از آمبولی هم هنوز توی بدنشه.. 

MRI گرفتن جوابش عصر آماده میشه..   

هوشیاریش کمه..   

حرف نمیتونه بزنه

هیچکس و نمیشناسه..

دارم دیوونه میشم..   

کاش من اینطوری شده بودم.. 

الهی قربونش برم..

بچه به این مظلومی.. 

الهی بمیرم براش.. 

از بس که مظلوم و مهربونه تموم بیمارستان عاشقشن..  

پرستارا، دکترا، هم تختیهاش، دوستاش، فامیل،همه براش دعا میکنن و حالشو میپرسن..  

الهی دورش بگردم..  

دلم میخواد زودتر خوب بشه و برگرده خونه.. 

دلم براش یه ذره شده.. 

از بس که احساساتی و دل نازکم نمیتونم برم دیدنش.. 

بغضم میگیره و اشکم در میاد و میگن حس می کنه و بدتر میشه..   

 

خدای به حق ابالفضل و امام حسین (ع) خودت کمکش کن...  

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا...

بچه‌ها توروخدا برای داداشم حیلی دعا کنید.. 

 

امروز صبح دوباره بردنش توی ICU.. 

 

دارم دق می‌کنم..  

 

حالش بده..  

 

به خدا اگه طوریش بشه خودمو میکشم..

توروخدا دعا کنید!

بچه ها توروخدا برای داداشم خیلییییییییی دعاااااا کنید..  

خیلییییی حالش بده..  

توی ICU بستریه..