ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چند ساعت یه بند پای نت بودم هیچیم نشد!
تا کتابمو باز کردم
گشنهام شد
کلیههام به کار افتاد
چشمام تار شد
سرم گیج رفت
خوابم گرفت
حالت تهوع گرفتم ..
و ...
کم مونده بود سرطان بگیرم که دیگه کتابمو بستم!
از سلامتیم که دیگه واجبتر نیست!
واقعاً همینطورهها، تا لای کتابو باز میکنم، رویاپردازیها، خیالبافیها شروع میشه
خواب که از همه شیرینتره به سراغم میاد ..
انگار توی اون موقع امتحانات همه مسائل زندگی و مجهولاتش رو میخوام با هم حل کنم!!!
دیگه چیزی نیست که به ذهنم نرسه!
مثلا اینکه یه چیزی همش توی ذهنم میگه بیا به اینکه چرا پنگوئنها زانو ندارند فکر کنیم!!!!
یا اینکه اول مرغ بوجود اومد یا تخم مرغ؟!!!
یا اینکه میرم جلوی آینه یه ذره آرایش میکنمو بعد میگم: واقعاً منم خوشگلماااا
عجب مصیبتی داریم با این امتحانات!!!
اون بیصاحابو بذار کناررررر ...
مگه فردا امتحان نداری؟!!!!
به زودی در تمام خانههای سراسر کشور ..