سیزده 1400

سلام مهربونا 

دیروز برعکس همه سیزده ها اولین سالی بود که دلمون نخواست جوجه یا کباب بخوریم  اول اینکه جوجه بیشتر توی طبیعت میچسبه و دوم اینکه از بس که از اول عید همش یا جوجه یا کباب خورده بودیم دیگه میلمون نمیکشید!

مامانم پیشنهاد آبگوشت داد که با موافقت اینجانبی که همیشه با آبگوشت مشکل دارم روبرو شد!

مامان گفت چه عجب!!!!

گفتم از بس برنج و مرغ و کباب خوردیم حالمون بد شد!

خلاصه خیلی خوشمزه شده بود با پیاز و ترشی حسابی زدیم بر بدن!

دیروز کلا توی منزل به دیدن فیلم و خوردن  چیپس و پفک و تخمه و لواشک و چایی و تنقلات گذشت!

شب به پیشنهاد هادی مامانم آش رشته درست کرد.

جاتون خیلی خالی بود.

مدیر امورعمومی در گروه اداره پیام گذاشت که لطفا 2 روز دورکاری خود را مشخص کنید و برای اینجانب ارسال کنید. 

اینقدر خوشحال شدم گفت آخ جون فردا نمیرم!

که دیدم پشتبندش پیام اومد اسامی افراد ذیل باید این هفته رو برای اعتباربخشی کامل حضور داشته باشند!

برق از کله ام پرید!!! لبخندم خشک شد!

اسم اینجانب هم جزو لیست سیاه بود!!!

حالم بدجوری گرفته شد!

بخاطر همین دیشب تا دم دمای صبح بیدار بودم.

کلی کار داشتم برای امروز که باید میرفتم سر کار!

ساعت 4:40 دقیقه خوابیدم!

صبح معده درد بدی داشتم همش به خودم میپیچدم!

آخر ساعت 7:30 پاشدم حاضر بشم برم سر کار!

تا حاضر شدم با اون معده درد و اسنپ گرفتم و راننده لجباز از مسیری که دلش میخواست منو بیاره شد 8:45 رسیدم اداره اومدم چهره بزنم مدیر عزیزمون رو دیدم خانم دکتر یمانی که خیلی خیلی دوستشون دارم  بهم دیگه تبریک گفتیم و من رفتم چهره بزنم و رفتم داخل اتاق، اداره خیلی شلوغ بود!!!

صدای تبریک و هیاهو و خنده!

من از معده درد از جام تکون نخوردم که برم اتاق همکاران و تبریک بگم!

خانم دکتر پیشقدم شدند و اومدند تک تک اتاقها به کارمندانشون تبریک گفتند.

بعد هم چند نفری از هیات علمی ها و چند نفر از همکاران اومدن و بعد هم آقای دکتر صبری اومدند و تبریک گفتند. 

طرفای ظهر هم دکتر نجیمی اومدند برای تبریک عید به همکاران

خلاصه که امروز خیلی شلوغ پلوغ بود!

بیشتر زمان امروز به تبریک عید و ساماندهی سیستمامون بعد از یک تعطیلی 14 روزه گذشت!

برای اعتباربخشی نیاز به یک صورتجلسه داریم که باید توی یک عالمه زونکن پیداشون کنم. 

امروز که زمانم کم بود موفق نشدم. دعا کنید فردا پیداش کنم!

دیگه دیدم نمیکشم. ساعت 14:45 دقیقه اومدم به سمت خونه!

معده ام خیلی درد میکرد! 

ناهار خوردم و خوابیدم!

چند دقیقه پیش رفتم یه دوش گرفتم خداروشکر بهترم!

الانم میخوام یه کم کشو و کمدمو مرتب کنم و سعی کنم زود بخوابم که زود برم سر کار!



پ.ن: راستی چند روز پیش ته چین درست کردم اما راستش کیفیتش به خوبی همیشگی نشد!

فکر کنم یه کم بی دقتی کردم توی دستورش!

یه کم ماست یا تخم مرغش و کم و زیاد بزنی یا برنجش یه کم پخته تر بشه خراب میشه!

البته من فکر کنم ماست و تخم مرغشو زیاد زدم!

یه کم هم برنجش بیشتر پخت!

خلاصه که یه کم خمیر شد!

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 11:49 ب.ظ

سلام اجی خوبی خداروشکر که بهتون خوش گذشته مامان منم دیروز ناهار ابگوشت گذاشت شبم جوجه کباب گذاشت

سلام الهه جان،
خوبی؟
نوش جان عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد