ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دوشنبه شب بود که در کمال ناباوری همه چیز کنسل شد!
من حتی بلیط برگشت اتوبوس گرفته بودم!
کلی اعصابم به هم ریخت.
از قبل برنامهریزی کرده بودم که تا صبح همه کارهامو بکنم که از سر کار که اومدم چمدونارو برداریم و بریم ترمینال!
یکی از بچهها که با مامانش میخواست بیاد تب کرده بود و حالش خوب نبود و در اصل اونا کنسل کرده بودند!
بچهها میخواستند قصد 10 روزه بکنند که روزههاشون رو کامل بگیرند، چون تعداد کم شده بود هزینههاشون میرفت بالا!
واسه همین یکی از بچهها SMS داد که نظرت چیه که کنسل کنیم؟!
آب داغ رو ریختند روی من، به خواهرم گفتم هر جوری هست میریم، اشکالی نداره پول بیشتر میدیم!
تا صبح به این زنگ بزن به اون زنگ بزن که بتونی جای خالی این چند نفر رو پر کنی، هر کس شرایطش یه جور بد بود!
از قبل که به سپیده گفته بودم و خیلی دلش میخواست بیاد اما پدرش مخالفت کرد!
دوباره ساعت 1:05 نصفه شب به سپیده زنگ زدم Call Waiting بود، منم کلاً اون لحظه اعصاب نداشتم!
بعد از 5 دقیقه سپیده بهم زنگ زد، گفتم سپیده هر جوری هست باباتو راضی کن بریم.
گفت: من که از خدامه به خدا اینقدر باهاش حرف زدم اجازه نمیده بیام.
خلاصه شبی 40 تومن باید پول سوئیت میدادیم و این 40 تومن افتاد به من و خواهرم.
غیر از هزینهاش خیلییییی دلم میخواست سپیده باهامون بیاد ...
چون از قبل اینکه این قضیه کنسل بشه بهش زنگ زده بودم که هر جوری هست بیا خوش میگذره!
از بس که با صفاست این دختر، ماهههه ... خیلی دوسش دارم. خیلی با معرفته ... خوش مسافرتم هست ...
خلاصه که خیلی غصه خوردم که نتونست بیاد.
سهشنبه ساعت 1:30 رسیدم خونه، یه کم وسایلامو جمع و جور کردم بعدش رفتم یه دوش گرفتم غسل زیارت کردم.
ساعت 3:15 مامانم من و خواهرم رو برد ترمینال هنوز یه ربع مونده بود به 4.
دیدیم اتوبوس هنوز نیومده، من با عجله رفتم نمازم رو خوندم، خواهرم رفت برای شب نون باگت گرفت.
موقعی که میخواستیم بریم سوار اتوبوس بشیم مامانم عین بارون بهار اشک میریخت ...
خیلی دلم برای مامانم سوخت اما کمرش مشکل داره و نمیتونست با اتوبوس بیاد!
نشستیم توی اتوبوس من هنوز باورم نمیشد!
هندزفری رو گذاشتم و تا 1 ساعت آهنگهایی که برای امام رضا (ع) رو خوندند رو گوش دادم و گریه کردم ...
خیلی بیتاب بودم ...
شب که شد سریع رفتیم غذامون رو خوردیم و نمازمون رو خوندیم و اومدیم سوار شدیم.
تا صبح با هزار بدبختی خوابیدیم، داغون شدیم!
صبح ساعت 10 رسیدیم مشهد و سریع رفتیم بلیط برگشتمون رو گرفتیم!
یه آژانس گرفتیم و رفتیم به سوئیتی که که از قبل رزرو کرده بودیم.
سوئیتو که دیدیم حال و هوای 3 سال پیش که با مامانم و ندا و بچههاش و خانوادهاش گرفته بودیم افتادم و یادش کردم.
سوئیت ما رو اشتباهاً اجاره داده بود و رفتیم یه سوئیت دو خوابه که طبقه سوم بود بدون آسانسور!
اینم از بدجنسبازی صاحب سوئیت بود که فکر کرد ما 2 تا گوش دراز داریم!!
تازه منتم سرمون گذاشت که حالا باید 30 تومن شبی ضرر بدم!
جالب اینجاست که مشتری هم نداشت برای این سوئیت!
خلاصه 11 سوئیت رو تحویل گرفتیم پذیرائیش پر از خورده بیسکوئیت بود، حالم بد شد!
رفتیم خرید کردیم:
برنج از خونه آورده بودیم. مرغ، بادمجون، گوجه، فلفل دلمهای، سیبزمینی، پیاز، پنیر، کره، چای، پفک، کلوچه، دلستر، آب معدنی، تخمه آفتابگردون، نوشابه، ریحون، نوشابه، تاید و ... خریدیم.
اومدیم خونه یه ملحفه سفید که از خونه آورده بودیم انداختیم روی فرش و نشستیم روش.
ساعت 1 بعدازظهر بود و میخواستیم به اعمال شب قدر برسیم.
برای همین زنگ زدیم به رستورانی که صاحبخونه کارتش رو بهمون داده بود. اون سری هم همینطور بود.
پول نقدمون فقط 11000 تومن بود!
خلاصه مجبور شدیم یه چلوجوجه سفارش دادیم اما هم خوشمزه بود و هم برکت داشت.
بعد اینکه ناهارمون رو خوردیم دراز کشیدیم جلوی تلویزیون و خوابیدیم.
ساعت 5:30 بیدار شدم هرچی خواهرم رو صدا زدم از بس خسته بود بیدار نشد.
ساعت 6:30 بلند شدیم چای درست کردیم با بیسکوئیت خوردیم، خواهری برای چادرها کش دوخت.
وضو گرفتیم و نماز ظهر و عصرمون رو خوندیم و حاضر شدیم با خواهری رفتیم حرم.
اینقدر تاکسی طول داد که از نماز مغرب جا موندیم وقتی رسیدیم اینقدر شلوغ بود که حد نداره!
رفتیم نمازمون رو خوندیم و توی صحن رضوی نشستیم برای اعمال شب قدر ...
خیلی بهمون حال داد، بغض گلومون رو گرفته بود ...
خلاصه اعمال شب قدر ساعت یه ربع به 9 شروع شد و ما اینقدر گرسنه بودیم که حد نداشت!
ساعت 11 خواهری گفت بریم بیرون یه چیزی بخوریم و دوباره بیایم.
تا دم در رفتیم میخواستیم بریم که یه خادم گفت: فقط از اون طرف میشه رفت!
انگار به دلم افتاد ازش پرسیدم اگه بریم بیرون میشه دوباره بیایم تو؟!
گفت: نه! از ساعت 9 درهای حرم رو بستیم بیرون قیامته و کسی نمیتونه بیاد تو.
ماشاءا... 5 میلیون زائر توی حرم بود!
برگشتیم دیدیم حیفه که مراسم رو از دست بدیم رفتیم یه جایی پیدا کردیم و نشستیم و تا آخر مراسم تحمل کردیم!
خیلی جاتون خالی بود! برای همتون دعا کردم ...
برای دختر گندمگون، مهربون، ملیحه، آرزو، بهناز، سپیده و درسا جون، مریم، الهه، سعیده، Izli، سپیده، یلدا، شقایق و تمام دوستانم دعا کردم ...
ایشالا که به همه حاجتاتون برسید دوستای گلم ...
بقیهاش رو توی پست بعدی مینویسم چون خیلی طولانی شد ...
رمضان 1435 هـ.ق
سلام. دقت کردی همیشه توی فیلمهای ایرانی، قاتلی که قراره قصاص بشه، یا در دفاع از خودش طرفو کشته یا داشته مورد تجاوز قرار میگرفته یا ... و همیشه قاتل آدم خوبیه؟! هیچوقت کسی که به خاطر دزدیدن پول یه بدبختی اونو کشته، کسی که حین زورگیری آدم میکشه، کسی که برای اینکه به یه زن برسه شوهر زنه رو میکشه، کسی که قاتل حرفه ای محسوب میشه، کسی که زندگی دهها خونواده رو به آتیش کشیده، و آدمهای بد، توی فیلمهای ایرانی به اعدام محکوم نمیشن!! به نظرت چرا توی فیلمهای ایرانی حقیقت رو اینطوری وارونه جلوه میدن؟!
سلام.
باور کن نمیدونم، باید از فیلمنامهنویس ها این سوال رو بکنی!
حالا این سوال چه ربطی به پست من داشت؟!
سلام عزیزم.
مرسی که به من سر زده بودی
خوش به حالت که مشهد بودی. من عاشق حرمم. حس و حالش. آرامشش.
اواخر اردیبهشت خیلی یهویی قسمتم شد برم مشهد. انقدر خوش گذشت که حد نداشت.چندین سال بود نمیشد برم.
چقدر خوش به حالت که شب قدر حرم بودی. زیارت ها و دعاهات قبول حق عزیزم
سلام عزیزم ...
فدات بشم، خوش اومدی ...
خیلی حال خوبی داری که هیچ جای دیگه نداری، من آرزومه مشهد خونه بخرم که همش حرم باشم و یه روز این کار رو خواهم کرد ...
عزیزززممم ...
بهترین موقعی که میشه مشهد بود شب قدره، خیلی حال خوبی داره ...
مرسی گلم ...
پستت خیلی قشن بود عزیزم
مرسی عزیزم ...
مرسی خانمی که دعامون کردی.
ایشالا من برم تو رو دعا کنم
فدات بشم عزیز دلممممم ...
خواهش میکنم عزیزم
گاهی وقتها حرف میزنم
ساعتها حرف میزنم
درددل می کنم
فریاد میزنم
اما فقط نگاه می کنند
نگاه می کنند و می گویند:
"پس چرا ساکتی؟! "
و من تازه یادم می آید که این آدمها زبان نگاهم را نمی دانند!
کاش می دانستند از نگاه این زن نباید ساده گذشت!
واقعاً ...
سپیده جونم کاش زودتر هماهنگ میکردیم میومدین خونه ی ما
انشالله که دوباره قسمتتون بشه و بیاین
خداروشکر که زیارت کردین و حال دلتون خوب شد
عزیزم فدات بشم، تو لطف داری ...
مرسی عزیز دلم ...
دعا کن، هنوز نیومده بازم دلتنگشم ...
سلام عزیزم صبح بخیر خوبی عزیزم
این عیبی داره که من به یک بازیگر فکر کنم که اونم سونگه
سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...

به نظرم آره چون نه تو اونو از نزدیک میشناسی و نه اون تورو از نزدیک ..
پس به نظرم بیخودی داری وقت خودت رو تلف میکنم عزیزم ...
مواظب خودت باش، بووووس
سلام سپیده جونم,خوبی عزیزم,زیارتت قبول باشه,اول پستت که خوندم کنسل شد دلم ریخت,گفتم نکنه نرفته بود,خوش به حالت,امام رضا حسابی طلبید تورو که با این شرایط رفتی,منو مامانم هنوز یه بارم نشده بریم,خیلی دوس دارم برم,ولی مامانم واجب تره,دلم میخواد یه جوری بره,دعا کن بشه,عزیزم اسممو که دیدم گفتی دعا کردم یه جوری شدم,مرسی که به یادم بودی,مرسی مرسی,هیچی بهتر از این نیست که یکی اینجوری یادت باشه,ایشالا به هرچی که میخوای برسی عزیز دلم
سلام عزیز دلم ...
تو خوبی؟!
قبول حق عزیزم ...
آره واقعاً شرایطش خیلی خاااص بود ...
ایشالا بحق امام رضا (ع) قسمتت بشه بری گلم، هم خودت و هم مامانت، از خودش بخواه قسمتت میشه ...
خیلی به یادت بودم عزیز دلم ...
ایشالا تو هم همینطور ...
خوب به خدا دست خودم نیست عزیزم
من که فقط نیستم که به اون فکر میکنم همه هستن
دوستش داشته باش به عنوان یه هنرمند اما ...
چشم عزیزم
ادامه سفره مشهدو نمیزاری عزیزم

در اولین فرصت میذارم عزیزم ...
خوبه که سفر مشهد بهتون حال داد
من که اصلا بدترین سفر عمرمون همون مشهده
ما اونجا خونه داریم ولی اصلا دلمون نمیخواد بریم اون اطراف از بس خفه س ...
هم هواش
هم شهرش
هم مردمش ...
من که اصلا خوشم نمیآد ...
حاضر نیستم شمال دریا و هوای شرجیشو با هیچی عوض کنم :))
نه اینطوری نگید، هر جا خوب و بد داره ...
به نظرم امام رضا به این شهر یه صفای دیگهای داده ..
وای خوش به حالت سپیده
اصلا تیتر رو خوندم قفل شدم
سر فرصت میام مطلبت رو میخونم
نوای وبلاگت هم محشره
مرسی عزیزم ...
منتظرتم ..
ممنون گلم ...
سلام عزیزم خوبی عزیزم
سلام گلم، خوبی؟!
قال الامام الصادق علیه السّلام:
دعاءُ المومن للمومن یدفع عنه البلا و یُدِرُّ علیه الرزق.
امام صادق(ع) : دعای مومن در حق مومن بلا را از او دور می کند و روزیش را زیاد می گرداند.
حاجتت روا سپیده جون
مرسی عزیزم ...
حاجت تو هم ایشالا روا بشه ...
بله عزیزم خداروشکر خوبم امروز دوبار رفتم خرید اول رفتم زولبیا بامیه و فتیر خریدم دوم رفتم حلیم خریدم ان قدر هوا گرم داشتم می پختم

فتیر چیه؟!
راستی تو اهل کجا بودی؟!
سلام عزیزم صبح بخیر عزیزم خوبی عزیزم

فتیر مغزدار مثل یک گردی هست که خیلی خوشمزه اس از مغازه میخرم عزیزم
تهران چطور عزیزم میخوای بیای
سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...
تو خوبی؟!
نه برای این پرسیدم باری فتیر پرسیدم، فکر کردم مال شهرتونه!
بله عزیزم خوبم خیلی دوست دارم بیای تهران تا ببینمت
مرسی عزیزم، تو لطف داری ...
اگه تو بیای تهران خونواه ات بهت اجازه میدن عزیزم
آره، من سالی یکی دوبار میام تهران برای حراج!
منظورت از حراج چیه عزیزم
پس یعنی مرداد شهریور میای عزیزم
حراج میلاد نور
معلوم نیست گلم ...
سلام عزیزم صبح بخیر عزیزم خوبی عزیزم
سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...
سلام سپیده جونم
خوش به حالتون!!!
ممنون که دعام کردی عزیزم!
سلام عزیز دلم، مرسی ...
بله عزیزم ...
عیدت مبارک عزیزم
عید تو هم مبارک عزیزم، طاعات عباداتتون قبول باشه خانومی ...
قسمت بوده بری.زیارت قبول.من خیلی به این پروژه قسمت اعتقاد دارم......اگ قسمتت نباشه و نطلبه جور نمیشه ک بری
واقعاً همینطوره، در کمال ناباوری، اصلا یه دفعهای شد ..
منم خیلی اعتقاد دارم ...
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .
عید سعید فطر بر شما مبارک
عیدتون مبارک ...
سلام عزیزم ممنونم عزیزم من فقط روزه گفتم نماز نخوندم عزیزم


خدا قبول میکنه عزیزم
دعا کن امروز قسمت 4 مستند بیاد عزیزم
سلام عزیزم، چرا نماز نخوندی؟!
نماز خیلی مهمه و اگه نمازت قابل قبول باشه بقیه اعمالتم حساب میشه.
اولین سوالی که توی آخرت از آدم میپرسن در مورد نمازه!
سعی کن به نمازت خیلی اهمیت بدی گلم.
اگه هزار تا کار خوب بکنی و مستحبات خوبی انجام بدی اما نمازت که واجبه رو انجام ندی، هیچ کدوم از اعمالت رو خدا قبول نمیکنه!
نماز برای تشکر از خداست، اگه خدا رو دوست داری پس به نمازت اهمیت بده و برای قدردانی از خدای بزرگ و مهربون نمازت رو بخون ...
موفق باشی دوست من ...
چه سفر سختی داشتین شما
قبول باشه
مجددا ممنوووووووووووووووونم بخاطر اینکه به یادم بودی عزیزم.
عیدتونم مبارک
طاعاتتون قبول درگاه حق
آره ...


قبول حق عزیزم ...
خواهش میکنم گلم، من که کسی نیستم خودت عزیزی که به یاد میمونی ...
عیدت مبارک عزیززز دلم ...
از تو هم قبول باشه ...
سلام سپیده جون
عیدفطر،روزچیدن میوه های شاداب استجابت ،برشما مبارک
سلام عزیزم ...
عید تو هم مبارک ...
سلام
عیدتون مبارک
منم هفته بعد میرم مشهد ... از الان بی تابم :-)
سلام ...
عید شما هم مبارک ..
خوش به سعادتون، توروخداااا التماس دعاااا ...
سلام
خسته نباشید.
خداقوت.
سلام، مرسی ...
سلام وب قشنگی داری..
خوشحالم به شهر من اومده بودی... دوست داشتی یک سر هم به من بزن...
سلام عزیزم ...

خیلی خوش اومدی ...
عاشق شهرتونم به خاطر اون کسی که داره اونجا پادشاهی میکنه!
سلام به امام رضا (ع) برسون ...
حتما عزیزم ..