سفر مشهد ...

دوشنبه شب بود که در کمال ناباوری همه چیز کنسل شد! 


من حتی بلیط برگشت اتوبوس گرفته بودم! 


کلی اعصابم به هم ریخت. 


از قبل برنامه‌ریزی کرده بودم که تا صبح همه کارهامو بکنم که از سر کار که اومدم چمدونارو برداریم و بریم ترمینال! 


یکی از بچه‌ها که با مامانش میخواست بیاد تب کرده بود و حالش خوب نبود و در اصل اونا کنسل کرده بودند! 


بچه‌ها میخواستند قصد 10 روزه بکنند که روزه‌هاشون رو کامل بگیرند، چون تعداد کم شده بود هزینه‌هاشون میرفت بالا! 


واسه همین یکی از بچه‌ها SMS داد که نظرت چیه که کنسل کنیم؟! 


آب داغ رو ریختند روی من، به خواهرم گفتم هر جوری هست میریم، اشکالی نداره پول بیشتر می‌دیم!


تا صبح به این زنگ بزن به اون زنگ بزن که بتونی جای خالی این چند نفر رو پر کنی، هر کس شرایطش یه جور بد بود! 


از قبل که به سپیده گفته بودم و خیلی دلش میخواست بیاد اما پدرش مخالفت کرد! 


دوباره ساعت 1:05 نصفه شب به سپیده زنگ زدم Call Waiting بود، منم کلاً اون لحظه اعصاب نداشتم! 


بعد از 5 دقیقه سپیده بهم زنگ زد، گفتم سپیده هر جوری هست باباتو راضی کن بریم. 


گفت: من که از خدامه به خدا اینقدر باهاش حرف زدم اجازه نمیده بیام.

 

خلاصه شبی 40 تومن باید پول سوئیت میدادیم و این 40 تومن افتاد به من و خواهرم.

 

غیر از هزینه‌اش خیلییییی دلم میخواست سپیده باهامون بیاد ... 


چون از قبل اینکه این قضیه کنسل بشه بهش زنگ زده بودم که هر جوری هست بیا خوش میگذره! 


از بس که با صفاست این دختر، ماهههه ... خیلی دوسش دارم. خیلی با معرفته ... خوش مسافرتم هست ... 


خلاصه که خیلی غصه خوردم که نتونست بیاد.


سه‌شنبه ساعت 1:30 رسیدم خونه، یه کم وسایلامو جمع و جور کردم بعدش رفتم یه دوش گرفتم غسل زیارت کردم. 


ساعت 3:15 مامانم من و خواهرم رو برد ترمینال هنوز یه ربع مونده بود به 4. 


دیدیم اتوبوس هنوز نیومده، من با عجله رفتم نمازم رو خوندم، خواهرم رفت برای شب نون باگت گرفت. 


موقعی که میخواستیم بریم سوار اتوبوس بشیم مامانم عین بارون بهار اشک می‌ریخت ...


خیلی دلم برای مامانم سوخت اما کمرش مشکل داره و نمیتونست با اتوبوس بیاد!


نشستیم توی اتوبوس من هنوز باورم نمیشد!


هندزفری رو گذاشتم و تا 1 ساعت آهنگ‌هایی که برای امام رضا (ع) رو خوندند رو گوش دادم و گریه کردم ... 


خیلی بی‌تاب بودم ...


شب که شد سریع رفتیم غذامون رو خوردیم و نمازمون رو خوندیم و اومدیم سوار شدیم. 


تا صبح با هزار بدبختی خوابیدیم، داغون شدیم! 


صبح ساعت 10 رسیدیم مشهد و سریع رفتیم بلیط برگشتمون رو گرفتیم! 


یه آژانس گرفتیم و رفتیم به سوئیتی که که از قبل رزرو کرده بودیم. 


سوئیتو که دیدیم حال و هوای 3 سال پیش که با مامانم و ندا و بچه‌هاش و خانواده‌اش گرفته بودیم افتادم و یادش کردم.


سوئیت ما رو اشتباهاً اجاره داده بود و رفتیم یه سوئیت دو خوابه که طبقه سوم بود بدون آسانسور! 


اینم از بدجنس‌بازی صاحب سوئیت بود که فکر کرد ما 2 تا گوش دراز داریم!!


تازه منتم سرمون گذاشت که حالا باید 30 تومن شبی ضرر بدم! 


جالب اینجاست که مشتری هم نداشت برای این سوئیت!


خلاصه 11 سوئیت رو تحویل گرفتیم پذیرائیش پر از خورده بیسکوئیت بود، حالم بد شد! 


رفتیم خرید کردیم: 


برنج از خونه آورده بودیم. مرغ، بادمجون، گوجه، فلفل دلمه‌ای، سیب‌زمینی، پیاز، پنیر، کره، چای، پفک، کلوچه، دلستر، آب معدنی، تخمه آفتابگردون، نوشابه، ریحون، نوشابه، تاید و ... خریدیم. 


اومدیم خونه یه ملحفه سفید که از خونه آورده بودیم انداختیم روی فرش و نشستیم روش.  


ساعت 1 بعدازظهر بود و میخواستیم به اعمال شب قدر برسیم. 


برای همین زنگ زدیم به رستورانی که صاحبخونه کارتش رو بهمون داده بود. اون سری هم همینطور بود. 


پول نقدمون فقط 11000 تومن بود! 


خلاصه مجبور شدیم یه چلوجوجه سفارش دادیم اما هم خوشمزه بود و هم برکت داشت. 


بعد اینکه ناهارمون رو خوردیم دراز کشیدیم جلوی تلویزیون و خوابیدیم.


ساعت 5:30 بیدار شدم هرچی خواهرم رو صدا زدم از بس خسته بود بیدار نشد. 


ساعت 6:30 بلند شدیم چای درست کردیم با بیسکوئیت خوردیم، خواهری برای چادرها کش دوخت.


وضو گرفتیم و نماز ظهر و عصرمون رو خوندیم و حاضر شدیم با خواهری رفتیم حرم. 


اینقدر تاکسی طول داد که از نماز مغرب جا موندیم وقتی رسیدیم اینقدر شلوغ بود که حد نداره! 


رفتیم نمازمون رو خوندیم و توی صحن رضوی نشستیم برای اعمال شب قدر ... 


خیلی بهمون حال داد، بغض گلومون رو گرفته بود ... 


خلاصه اعمال شب قدر ساعت یه ربع به 9 شروع شد و ما اینقدر گرسنه بودیم که حد نداشت! 


ساعت 11 خواهری گفت بریم بیرون یه چیزی بخوریم و دوباره بیایم. 


تا دم در رفتیم میخواستیم بریم که یه خادم گفت: فقط از اون طرف میشه رفت!


انگار به دلم افتاد ازش پرسیدم اگه بریم بیرون میشه دوباره بیایم تو؟! 


گفت: نه! از ساعت 9 درهای حرم رو بستیم بیرون قیامته و کسی نمیتونه بیاد تو. 


ماشاء‌ا... 5 میلیون زائر توی حرم بود! 


برگشتیم دیدیم حیفه که مراسم رو از دست بدیم رفتیم یه جایی پیدا کردیم و نشستیم و تا آخر مراسم تحمل کردیم! 


خیلی جاتون خالی بود! برای همتون دعا کردم ... 


برای دختر گندمگون، مهربون، ملیحه، آرزو، بهناز، سپیده و درسا جون، مریم، الهه، سعیده، Izli، سپیده، یلدا، شقایق و تمام دوستانم دعا کردم ... 


ایشالا که به همه حاجتاتون برسید دوستای گلم ... 


بقیه‌اش رو توی پست بعدی می‌نویسم چون خیلی طولانی شد ... 



رمضان 1435 هـ.ق


نظرات 32 + ارسال نظر
رها پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام. دقت کردی همیشه توی فیلمهای ایرانی، قاتلی که قراره قصاص بشه، یا در دفاع از خودش طرفو کشته یا داشته مورد تجاوز قرار میگرفته یا ... و همیشه قاتل آدم خوبیه؟! هیچوقت کسی که به خاطر دزدیدن پول یه بدبختی اونو کشته، کسی که حین زورگیری آدم میکشه، کسی که برای اینکه به یه زن برسه شوهر زنه رو میکشه، کسی که قاتل حرفه ای محسوب میشه، کسی که زندگی دهها خونواده رو به آتیش کشیده، و آدمهای بد، توی فیلمهای ایرانی به اعدام محکوم نمیشن!! به نظرت چرا توی فیلمهای ایرانی حقیقت رو اینطوری وارونه جلوه میدن؟!

سلام.

باور کن نمیدونم، باید از فیلمنامه‌نویس ها این سوال رو بکنی!

حالا این سوال چه ربطی به پست من داشت؟!

من پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 02:16 ب.ظ http://i64.blogsky.com/

سلام عزیزم.
مرسی که به من سر زده بودی
خوش به حالت که مشهد بودی. من عاشق حرمم. حس و حالش. آرامشش.
اواخر اردیبهشت خیلی یهویی قسمتم شد برم مشهد. انقدر خوش گذشت که حد نداشت.چندین سال بود نمیشد برم.
چقدر خوش به حالت که شب قدر حرم بودی. زیارت ها و دعاهات قبول حق عزیزم

سلام عزیزم ...

فدات بشم، خوش اومدی ...

خیلی حال خوبی داری که هیچ جای دیگه نداری، من آرزومه مشهد خونه بخرم که همش حرم باشم و یه روز این کار رو خواهم کرد ...

عزیزززممم ...

بهترین موقعی که میشه مشهد بود شب قدره، خیلی حال خوبی داره ...

مرسی گلم ...

الهه پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 03:54 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

پستت خیلی قشن بود عزیزم

مرسی عزیزم ...

سعیده پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 04:22 ب.ظ http://tmesletanhayi.blogsky.com/

مرسی خانمی که دعامون کردی.
ایشالا من برم تو رو دعا کنم

فدات بشم عزیز دلممممم ...

الهه پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 04:33 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

خواهش میکنم عزیزم

نادم پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 05:46 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

گاهی وقتها حرف میزنم

ساعتها حرف میزنم

درددل می کنم

فریاد میزنم

اما فقط نگاه می کنند

نگاه می کنند و می گویند:

"پس چرا ساکتی؟! "

و من تازه یادم می آید که این آدمها زبان نگاهم را نمی دانند!

کاش می دانستند از نگاه این زن نباید ساده گذشت!

واقعاً ...

سپیده مامان درسا جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 01:24 ق.ظ http://www.nafasezendegi.blogsky.com

سپیده جونم کاش زودتر هماهنگ میکردیم میومدین خونه ی ما
خداروشکر که زیارت کردین و حال دلتون خوب شد انشالله که دوباره قسمتتون بشه و بیاین

عزیزم فدات بشم، تو لطف داری ...

مرسی عزیز دلم ...

دعا کن، هنوز نیومده بازم دلتنگشم ...

الهه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 12:39 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

سلام عزیزم صبح بخیر خوبی عزیزم
این عیبی داره که من به یک بازیگر فکر کنم که اونم سونگه

سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...

به نظرم آره چون نه تو اونو از نزدیک میشناسی و نه اون تورو از نزدیک ..

پس به نظرم بیخودی داری وقت خودت رو تلف میکنم عزیزم ...

مواظب خودت باش، بووووس

مهربان جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 12:41 ب.ظ http://man-tanha.blogsky.com

سلام سپیده جونم,خوبی عزیزم,زیارتت قبول باشه,اول پستت که خوندم کنسل شد دلم ریخت,گفتم نکنه نرفته بود,خوش به حالت,امام رضا حسابی طلبید تورو که با این شرایط رفتی,منو مامانم هنوز یه بارم نشده بریم,خیلی دوس دارم برم,ولی مامانم واجب تره,دلم میخواد یه جوری بره,دعا کن بشه,عزیزم اسممو که دیدم گفتی دعا کردم یه جوری شدم,مرسی که به یادم بودی,مرسی مرسی,هیچی بهتر از این نیست که یکی اینجوری یادت باشه,ایشالا به هرچی که میخوای برسی عزیز دلم

سلام عزیز دلم ...

تو خوبی؟!

قبول حق عزیزم ...

آره واقعاً شرایطش خیلی خاااص بود ...

ایشالا بحق امام رضا (ع) قسمتت بشه بری گلم، هم خودت و هم مامانت، از خودش بخواه قسمتت میشه ...

خیلی به یادت بودم عزیز دلم ...

ایشالا تو هم همینطور ...

الهه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 12:54 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

خوب به خدا دست خودم نیست عزیزم
من که فقط نیستم که به اون فکر میکنم همه هستن

دوستش داشته باش به عنوان یه هنرمند اما ...

الهه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 01:46 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

چشم عزیزم

الهه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 04:48 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

ادامه سفره مشهدو نمیزاری عزیزم

در اولین فرصت میذارم عزیزم ...

بادبادک‌باز جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 05:52 ب.ظ http://kites-season.blogsky.com

خوبه که سفر مشهد بهتون حال داد
من که اصلا بدترین سفر عمرمون همون مشهده
ما اونجا خونه داریم ولی اصلا دلمون نمیخواد بریم اون اطراف از بس خفه س ...
هم هواش
هم شهرش
هم مردمش ...
من که اصلا خوشم نمیآد ...
حاضر نیستم شمال دریا و هوای شرجیشو با هیچی عوض کنم :))

نه اینطوری نگید، هر جا خوب و بد داره ...

به نظرم امام رضا به این شهر یه صفای دیگه‌ای داده ..

زهرا جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 07:26 ب.ظ http://daily-note.blogsky.com/

وای خوش به حالت سپیده
اصلا تیتر رو خوندم قفل شدم
سر فرصت میام مطلبت رو میخونم
نوای وبلاگت هم محشره

مرسی عزیزم ...

منتظرتم ..

ممنون گلم ...

الهه شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 03:44 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی عزیزم

سلام گلم، خوبی؟!

Bn شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 06:27 ب.ظ http://mehrabaniha.blogsky.com

قال الامام الصادق علیه السّلام:
دعاءُ المومن للمومن یدفع عنه البلا و یُدِرُّ علیه الرزق.
امام صادق(ع) : دعای مومن در حق مومن بلا را از او دور می کند و روزیش را زیاد می گرداند.
حاجتت روا سپیده جون

مرسی عزیزم ...

حاجت تو هم ایشالا روا بشه ...

الهه شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 09:39 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

بله عزیزم خداروشکر خوبم امروز دوبار رفتم خرید اول رفتم زولبیا بامیه و فتیر خریدم دوم رفتم حلیم خریدم ان قدر هوا گرم داشتم می پختم

فتیر چیه؟!

راستی تو اهل کجا بودی؟!

الهه یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 01:23 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

سلام عزیزم صبح بخیر عزیزم خوبی عزیزم
فتیر مغزدار مثل یک گردی هست که خیلی خوشمزه اس از مغازه میخرم عزیزم
تهران چطور عزیزم میخوای بیای

سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...

تو خوبی؟!

نه برای این پرسیدم باری فتیر پرسیدم، فکر کردم مال شهرتونه!

الهه یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 01:59 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

بله عزیزم خوبم خیلی دوست دارم بیای تهران تا ببینمت

مرسی عزیزم، تو لطف داری ...

الهه یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 05:04 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

اگه تو بیای تهران خونواه ات بهت اجازه میدن عزیزم

آره، من سالی یکی دوبار میام تهران برای حراج!

الهه یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 07:25 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

منظورت از حراج چیه عزیزم
پس یعنی مرداد شهریور میای عزیزم

حراج میلاد نور

معلوم نیست گلم ...

الهه دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 10:57 ق.ظ http://elahesong.blogsky.com

سلام عزیزم صبح بخیر عزیزم خوبی عزیزم

سلام عزیزم، صبح تو هم بخیر ...

مریم دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 12:33 ب.ظ http://sooskesiah.blogsky.com

سلام سپیده جونم
خوش به حالتون!!!
ممنون که دعام کردی عزیزم!

سلام عزیز دلم، مرسی ...

بله عزیزم ...

الهه دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 09:27 ب.ظ http://elahesong.blogsky.com

عیدت مبارک عزیزم

عید تو هم مبارک عزیزم، طاعات عباداتتون قبول باشه خانومی ...

neo دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 11:30 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

قسمت بوده بری.زیارت قبول.من خیلی به این پروژه قسمت اعتقاد دارم......اگ قسمتت نباشه و نطلبه جور نمیشه ک بری

واقعاً همینطوره، در کمال ناباوری، اصلا یه دفعه‌ای شد ..

منم خیلی اعتقاد دارم ...

نادم دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 11:41 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .
عید سعید فطر بر شما مبارک

عیدتون مبارک ...

الهه سه‌شنبه 7 مرداد 1393 ساعت 11:24 ق.ظ http://elahesong.blogsky.com

سلام عزیزم ممنونم عزیزم من فقط روزه گفتم نماز نخوندم عزیزم
خدا قبول میکنه عزیزم
دعا کن امروز قسمت 4 مستند بیاد عزیزم

سلام عزیزم، چرا نماز نخوندی؟!

نماز خیلی مهمه و اگه نمازت قابل قبول باشه بقیه اعمالتم حساب میشه.

اولین سوالی که توی آخرت از آدم میپرسن در مورد نمازه!

سعی کن به نمازت خیلی اهمیت بدی گلم.

اگه هزار تا کار خوب بکنی و مستحبات خوبی انجام بدی اما نمازت که واجبه رو انجام ندی، هیچ کدوم از اعمالت رو خدا قبول نمیکنه!

نماز برای تشکر از خداست، اگه خدا رو دوست داری پس به نمازت اهمیت بده و برای قدردانی از خدای بزرگ و مهربون نمازت رو بخون ...

موفق باشی دوست من ...

izli adam سه‌شنبه 7 مرداد 1393 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.iz.blogsky.com

چه سفر سختی داشتین شما
قبول باشه
مجددا ممنوووووووووووووووونم بخاطر اینکه به یادم بودی عزیزم.
عیدتونم مبارک
طاعاتتون قبول درگاه حق

آره ...

قبول حق عزیزم ...

خواهش میکنم گلم، من که کسی نیستم خودت عزیزی که به یاد می‌مونی ...

عیدت مبارک عزیززز دلم ...

از تو هم قبول باشه ...

Bn سه‌شنبه 7 مرداد 1393 ساعت 07:46 ب.ظ http://mehrabaniha.blogsky.com

سلام سپیده جون
عیدفطر،روزچیدن میوه های شاداب استجابت ،برشما مبارک

سلام عزیزم ...

عید تو هم مبارک ...

mehdi سه‌شنبه 7 مرداد 1393 ساعت 11:53 ب.ظ http://mehdimahmodzadeh.blogfa.com

سلام
عیدتون مبارک
منم هفته بعد میرم مشهد ... از الان بی تابم :-)

سلام ...

عید شما هم مبارک ..

خوش به سعادتون، توروخداااا التماس دعاااا ...

عقیل.پ چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 11:21 ب.ظ http://thomascrown.blogsky.com

سلام
خسته نباشید.
خداقوت.

سلام، مرسی ...

غزاله شنبه 8 شهریور 1393 ساعت 06:34 ب.ظ http://economics1366.blogfa.com/

سلام وب قشنگی داری..
خوشحالم به شهر من اومده بودی... دوست داشتی یک سر هم به من بزن...

سلام عزیزم ...

خیلی خوش اومدی ...

عاشق شهرتونم به خاطر اون کسی که داره اونجا پادشاهی می‌کنه!

سلام به امام رضا (ع) برسون ...

حتما عزیزم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد