هفته‌ای پر از شادی ...

سلام ... 


هفته پر از شادی و خوشحالی رو گذروندم ..


شنبه حنابندون دختر عموم بود و خیلی خوش گذشت ... شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


یکشنبه هم عروسی بود  Smiley smiley1631.gif

اینقدر بدوبدو داشتیم، رقصیدیم و جیغ و کل کشیدیم که تمام بدن و گلوم درد میکنه!! شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


دوشنبه هم پاتختی بود که اونم خیلی خوش گذشت ... شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


دوشنبه دانشگاه نرفتم اما خداروشکر فقط یکی از اساتید حضور و غیاب کرده بود و از 3 تا درس فقط 1 غیبت خورده بودم! شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے


سه‌شنبه با تمام خستگی و جون کندن رفتم دانشگاه و از ساعت 3:30 کلاس داشتیم تا 8 شب ... 


کلاس آخری دفاع مقدس بود، اینقدر بچه‌ها مزه ریختند که حد نداره، کلی خندیدیم ... شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےشِکـْـلـَکْ هآے خآنومےشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے


استاد یه خورده در مورد دوران جنگ و تجربه‌هاش گفت که یکی از بچه ها به استاد گفت: استاد چند سالتونه که اون موقع جنگ بودید!!!


استاد گفت من پیر نشدم هنوز اول جوونیمه که یکی از بچه‌ها گفت: استاد تازه اول چل چلیشه!!!!


واااااااای، نفسم در نمی‌اومد برگشتم پشت سرم و بهش گفتم زشته، استاده! حرمتشو نگه دار  ... 


به نظر خیلی زشت بود ... 


یکی از بچه‌ها در اومد گفت ولی استاد خوب قِسِر در رفتینا!!!!Smileys  مرده بودیم از خنده 


استاد گفت: همچینم قِسِر در نرفتیم، آثارش ولی بیچاره حرفش رو خورد، فکر کنم میخواست ریا نشه. 

خیلی دلم براش سوخت. 

اینا این همه رفتند اون طرف زیر گلوله، آتیش، خمپاره، با کلی ترس، وحشت و اضطراب تا ما امنیت داشته باشیم و با آرامش و آسایش زندگی کنیم ولی بعد چه طور توی جامعه بهشون بی حرمتی میکنند!!! 


استادش خیلی تواناست و فن بیان خوبی هم داره، من که سر کلاسش لذت می‌برم از توضیحاتش  فقط بدی این کلاس به اینه که دیروقت گذاشتنش و بعد از کلاس با هزار بدبختی اتوبوس گیر میاد، فقط نگرانی‌مون همینه! Smileys


موقع حضور و غیاب استاد هم یکی از پسرها رفته بود پشت کامپیوتر به بهونه خاموش کردنش بازی پاسور رو آورد و به بچه ها گفت یه دست ورق بزنیم و بریم، یهو استاد نگاهش کرد صاف ایستاد بعد که ادامه داد به حضور و غیاب تا اسمش رو خوند به طرز خیلی طنزی عین ربات دستش رو به سختی برد بالا و گفت: حاضر، استاد هم که دید خیلی شیطونه گفت: اسماعیلی، کسی جواب نداد، گفت ببین اسماعیلی حاضره؟! 

وااااای مرده بودیم از خندهههههه اشک از چشمامون می‌ریخت.شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

خیلی استاد صبور و با حوصله‌ایه و با ظرفیت ..  


خلاصه ساعت 8:00 که سوار اتوبوس شدم ساعت 10 و نیم رسیدم خونه!!! تازه بارونم می‌اومد ... 


وقتی رسیدم خونه نه نماز خوندم و نه دعاهام، عین جنازه افتادم ... smile emoticon kolobok


شرمندتم خدا جووون ... شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے


خلاصه که هفته خوب و شادی بود .. 

نظرات 5 + ارسال نظر
بهناز شنبه 6 اردیبهشت 1393 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.mehrabaniha.blogsky.com

سلام سپیده جان،همیشه ی ایام شاد باشی...
در ضمن اگه نمازمون رو در این مواقع بدون مستحبات (اذان و اقامه و قنوت و...)و تسبیحات رو یک بار و در سلام هم همان سلام سوم رو بخونیم زیاد وقت نمی خواد .در این صورت نمازمون رو خونده ایم و حداقل اینکه به تکلیفمون عمل کرده ایم.با عرض پوزش!!

سلام عزیز دلم ...

مرسی بابت راهنمائیت گلم ...

ممنون بابت اطلاعاتی که بهم دادی ...

چقدر خوشحالم که با تیکه جواهری مثل تو آشنا شدم، توروخدا از این مسائل هرچی میدونی بهم یاد بده ..

ممنون میشم عزیز دلم ...

بهزاد یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 09:55 ق.ظ http://jeepers-creepers.blogsky.com

آره به نظر هفته خوبی واست بوده

خیلی خووووب ...

مامان امیر حسام دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 01:00 ق.ظ http://amirhesam91.blogfa.com

خدا روشکر که خوش گذشته همیشه شاد باشی خانوم

مرسی ...

نم نم باران بهار دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 07:28 ق.ظ

سلام عزیزم ان شالله همیشه شاد و شادکام باشی.
گمونم سابقه دوستی دیرینه ای داریم باهمدیگه ولی خیلی وقته بهمون سر نزدی درسته؟

سلام عزیزم ..

با عرض شرمندگی بله درسته، بگذارید به حساب مشغله زیاد که حتی وقت نمیکردم وبم رو آپ کنم.

غیبتم رو ببخشید ...

اما سعی می‌کنم اکتیوتر باشم ...

ملیحه دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 09:46 ق.ظ http://bbm.parsiblog.com

از این استاد ها کم گیر میاد . استاد چه درسیه؟

دفاع مقدس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد