روزهای پرمشغله..

دیروز صبح وقتی اومدم سر کار اولش حوصله نداشتم

اما بعد که یه کم با بچه‌ها خوش و بش کردم سر حال شدم 

کار بدک نبود نه زیاد بود و نه کم!  

ظهر قبل از اینکه برم خونه، رفتیم عیادت گل دختر همکارم  

طفلک پاشو عمل کرده بود  

گناه داشت خیلییی..   آخه دختر فوق‌العاده مهربون و مظلومیه   

ازشون خداحافظی کردم و اومدم

مامانم زنگ زد و گفت زود بیا خونه جوجه گرفتم..  

گفتم: توی راهم دارم میام.

تا رسیدم رفتم از ترشی‌هایی که روز قبل گرفته بودم آوردم و نشستم با کیف خوردم..

یه نوع شور مخلوط بود که خیلی لذت بردم از شوریش و با لذت خوردم 

یه نوع دیگه ترشی تربچه بود که من اصلاً دوست نداشتم!!

خلاصه پای تلویزیون ناهارم رو خوردم و خیلی هم با آب و تاب خوردم!   

اول گذاشتم IFILM و تکرار مدار صفر درجه رو دیدم.. 

آخ که چقدر غم‌انگیزه قصه عاشقی این زینت‌الملوک و سرگرد فتاحی.. 

عاشق سرگرد فتاحی‌ام..  

عجب جذبه‌ای داره.. با متانت،با ابهت و دلسوز.. 

با اینکه چند سری تا حالا از شبکه‌های مختلف این سریال رو دیدم بازم دوسش دارم. 

بعدم گذاشتم شبکه خراسان جنوبی و تکرار قسمت اول پنجره رو دیدم.. 

این سریالو از شبکه تهران دنبال می‌کنم  اما این شبکه دیروز قسمت اولشو گذاشته بود. 

آخ که چقدر من سر این سریال اشک می‌ریزم .. 

از بس آهنگاش قشنگه، بهنام علمشاهی خونده..  

همین آهنگه که چندروزه روی وبمه، واسه همین گذاشتم چون خیلی غم‌انگیز می‌خونه

بخصوص خاکسپاری پیمان خیلی گریه‌دار بود..

خلاصه ساعت 15/4 پاشدم وضو گرفتم و نمازم رو خوندم  

بعد یه چایی لیموی داغ حسابی زدم تو رگ و حسابی کیف کردم 

و یه کم وقت تلف کردم تا ساعت 00/5 بشه و تکرار عشق ممنوع رو ببینم.. 

خیلی دوست دارم این سریال رو..  

چقدر رقص تانگوی مهند و سمر زیبا بود..

حالم از این مهند بهم میخوره که اینقدر دورو و عوضیه..  

از این همه سادگی نهال دلم میسوزه و معصومیتی که توی چشماشه..  

از بس خسته بودم طبق معمول اومدم کنار بخاری دراز کشیدم و خوابم برد.. 

ساعت 00/7 بیدار شدم، سرم خیلی درد می‌کرد.. خواهرم پاشد چایی دم کرد و خوردیم. 

و من گذاشتم شبکه تهران قسمت بعدی پنجره رو دیدیم.. 

بازم یه ذره پاش گریه کردم، آخه مامانه نمیتونه با مرگ پسرش کنار بیاد.. 

همش به این فکر می‌کنم که اگه منم مردم همه همین حس رو نسبت به من دارند؟! 

تموم که شد دوباره هی این کانال و اون کانال ..  

حالا تصورش رو بکنید که اتاقم انگاری یه بمب خورده بود وسطش..  

تازه قسمت بعدی مدار صفر درجه رو هم دیدم.. خاکسپاری زینت‌الملوک..  

اونجا هم یه سری واسه این سرگرد فتاحی و زینت‌الملوک بیچاره گریه کردم.. 

تموم که شد دوباره این کانال و اون کانال  

خیر سرم 1 بهمن امتحانام شروع میشه و ذهنم پاک پاک.. باور کنید هیچی بلد نیستم!

ساعت 00/12 رفتم پای کامپیوتر و آهنگ گذاشتم و هی پاسوربازی ..  

ساعت 45/1 پاشدم تازه یادم افتاده آسمون اتاقم به زمین اومده!!! 

تا ساعت 00/4 صبح نشستم به جدا کردن و پوشه‌بندی وسایلام.. 

از بس که من کاغذ و برگ و رسید و قبض و هرچی که بگین نگه می‌دارم..  

همیشه برای پیدا کردنشون به دردسر می‌افتم

با اینکه پارسال این کار و کردم و همه رو پوشه‌بندی کردم اما بازم تا میخوام اتاقم رو تمیز کنم 

همه‌رو میریزم اون وسط و حالا یا حضرت فیل تو به دادم برس.. 

باید با فیل روشون راه برم..   

ساعت 00/4 صبح از بس گردنم درد می‌کرد رفتم یه دوش گرفتم..  

امروزم امتحان عملی کامپیوتر دارم... مشکلی ندارم و دلهره هم ندارم..  

شب که برسم خونه میرم و اتاقم رو مرتب می‌کنم..  

حالا بدبختی اینه که توی این هیر و ویر قراره خواستگار بیاد.. 

هرچی میگم امتحان دارم کسی گوشش بدهکار نیست.. 

نمیدونم والا من موندم و این قسمتم..  

نظرات 17 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://avayezendegi.blogsky.com/

سلام.
وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارین.تبریک میگم.به من که تازه کار هستم سر میزنین؟
ممنونم.


http://avayezendegi.blogsky.com/

سلام.

مرسی شما لطف دارید..

حتماً، چرا که نه!

اما آدرس وبتون رو اشتباه گذاشتید!

میگه: وبلاگ مورد نظر در سیستم بلاگ اسکای موجود نمی باشد.

موفق باشید..

مهتاب سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://khoneye-dele-mane.blogfa.com

انگاری این شکلک ها رو فقط برای پست تو طراحی کردن اینقدر خندیدم مخصوصا سر اون صف ر و یک ها

آره..

خیلی جالب جور در اومد ..

مهتاب سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 03:24 ب.ظ http://khoneye-dele-mane.blogfa.com

خو بچه بشین پای درس و مشقت به جای این تی وی
اینقدر اشک میریزی که چی بشه حیف چشمات نیست
حالا نیست یکی اینارو به خودم بگه منم اشکم فوری میاد برای یعضی فیلمها پسرداداشم که مسخره هام میکنه یادمه سریال فرار از زندانو که برای دومین بار میدیدم از فارسی وان دفعه اول که به زبون اصلی دیدم نصف شب تنهایی هق هق گریه میکردم برای مایکل تا سردرد شدم قسمت آخرشو که گذاشت هیچکس عکس العملی نداشت من همینطور اشکم میومد و بند نمیومد اینقدر منو مسخره کردن که مگه بار اولته اینا فیلمه بی جنبه منم بیشتر گریه میکردم میگفتم شما خیلی بی احساسین من چی کارتون کنم




چه میدونم والا!

تو که دیگه منو میشناسی همش اشکم در مشکمه!

جالبه، چون دقیقاً عین همین حرفا رو به من می‌زنن

و جالب‌تر اینکه منم دقیقاً همین جواب رو بهشون میدم

مهتاب سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 03:27 ب.ظ http://khoneye-dele-mane.blogfa.com

عشق ممنوع هم من از نهال و مهند بدم میاد از نهال نمیدونم چرا یه جورایی خیلی خره و لوسه
مهند هم خیلی بی اراده است
ولی خیلی از سمر خوشم میاد نه به خاطر کاری که میکنه کلا دوسش دارم ولی همه دهوام میکنن میگن خاک تو سرت این سمر کجاش دوست داشتنیه ؟؟؟؟؟؟
میمیرم برای لباسهایی که میپوشه
دارم دق میکنم که از هفته دیگه که امتحانام پشت همه نمیتونم عشق ممنوع و ایزل و ببینم

وای دلت میاد؟!

نهال به این بانمکی..

اما قبول دارم نهال خیلی خره!!!

دقیقاً..

هم خیلی خوشتیپه و هم خوش هیکل..

خیلی لباسهای تاپی می‌پوشه..

من عشق ممنوع رو نمی‌تونم کنار بزارم چون خیلی دوسش دارم ..

اما هیچی دیگه نمی‌بینم..

توهم وقت شام و استحراتت رو روی این سریال تنظیم کن که با یه تیر چندتا نشون زده باشی..

سپیده ( ღ عروسکِ صورتی ) سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 04:16 ب.ظ http://ll3i-to.blogfa.com


سلام عزیزم
لوس بودن رو آدم خودش تشخیص نمیده یه منم میگن لوس حرف میزنی ولی باور کن من اصلا قبول ندارم

خیلی بامزه ای میدونستی ؟

چجوری میتونی اینقدر تلویزیون ببینی ؟
اصلا نمیتونم
کانالارم بلد نیستم حتی
البته مدار صفر درجه رو دیدم سریالارو چون مامانم میبینه منم در جریانم ولی اگه مامان نباشه اصلا بلد نیستم برم ببینم D:
عاشق آهنگ ِ آخرشم مدار صفر درجه رو میگم
خیلی خوبه............

راستی مبارک باشه خاستگار

من اینقدر خاستگار دوس میدارم

اما من بعضی از مواقع قبول دارم که لوسممم

مرسی عزیزم

نمیدونم خیلی بده که اینقدر TV تماشا می‌کنم میدونم..

خوش به حالت..

آخی عزیزم..

آره .. به خصوص اون تیکه که می‌گه وقتی که من عاشق شدم..

خیلی این تیکه رو دوست دارم..

ای بابا ..

غیر از بلاتکلیفی و استرس هیچی واسم نداره..

همراه سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 06:46 ب.ظ

پس اون یکی ؟؟

ته دلم با اون نیست..

اما بازم تا آخر بهمن ازش وقت گرفتم..

هرچی خدا بخواد..

بانو افــ و مستر اسـ چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 02:06 ب.ظ http://love-f-s-love.blogfa.com

خواستگاری واس شوما ؟؟؟
خو بهله رو بگو یه عروسی بیافتیم ما دیه

نه بابا چی‌چی بله رو بگم دخملی؟!

به مامانم گفتم الا و بلا بگو امتحان داره تا نیمه بهمن ببینم چه خاکی به سرم می‌ریزمم

اونا هم قبول کردند..

فعلاً منتفیه تا نیمه بهمن..

سپیده ( ღ عروسکِ صورتی ) چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://ll3i-to.blogfa.com

دوس جون با اجازه ات من یکی از مطالب وبلاگت رو یه کمی تغییر دادم و گذاشتم توو وبلاگم
البته گفتم که از وبلاگ ِ شما برداشت آدرسشم گذاشتم
ببخشیدا

این حرفا چیه عزیز دلم؟!

اجازه ما هم دست شماست دوست جوون..

این حرفا رو دیگه نزنیا عسلم..

باران بهار چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 05:10 ب.ظ http://namnamebaranbahar.blogsky.com

سلام خانومی خوش اومدی خوشحال میشم بیشتر باهم آشنا شیم

سلام عزیزم..

تو هم خوش اومدی..

منم همینطور

f... چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 09:08 ب.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

haq dariiiiiiiiiiiiiiiiiii manam mundam........bhem bsar

آره دیگه..

سیب تا بره بالا و بیاد پایین هزارتا چرخ میخوره!!!

دهنمون رو این سیبه سرویس کرده!

آرزو چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:01 ب.ظ http://www.arezui.blogfa.com

ای ول خواستگار
چه عجب تو این قحطی شوور یه نفر نوشت قراره برام خواستگار بیاد
دلم ترشی خواست . تو روحت

جداً، قحطیشه؟!

اتفاقاً به وفور یافت میشه اما از نوع بی‌خاصیتشون

عجیجممم.. کاشی نزدیکم بودی همین الان واست می‌آوردم..

خاتون چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:02 ب.ظ

ممنون بهم سرزدی سپیده جان
کلی از خوندن وبلاگت لذت بردم

لطف داری عزیزم..

آدرس وبت رو میگذاشتی لینک کنم..

f... چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:45 ب.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

dustam man linket kardam.dus dashti linkam kon

چشم دوستم..

حامد چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://balagh-mobin.blogfa.com

خوشحال میشم سری به وبم بزنی و نظرتو بگی

چشم حتماً ..

همین الان اومدم ولی انگار پستی که زده بودید ادامه قبلی‌ها بود..

اجازه بدید در یک فرصت مناسب میخونم و نظرمو میذارم...

چون دوست ندارم از سر تکلیف و یا کامنت پرکن نظر بدم فقط صرفاً واسه اینکه حاضری زده باشم..

موفق باشید..

فرزانه چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http:///khaleferi.blogsky.com/http://

من هروقت سرم شلوغ باشه حالم از خواستگار بی محل بهم میخوره ولی در کل وجود نامزد گاهی وقتا الزامیست

دقیقاً..

باهات کاملاً موافقم..

خواستگار بی‌محل روی اعصاب آدمه..

حباب پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 10:18 ق.ظ http://www.hobabman.mihanblog.com

سلام عزیزم
این سری خیلی وبت باحال بود
(۱۳ سالمه)
:منم از فیلم پنجره با اینکه خیلی کارگردانی ضعیفی داره خوشم میاد
ولی خوب دوسی دارم
حال و هوام و غمگین میکنه

سلام عزیز دلم..

مرسی لطف داری..

باحالی از خودته!

جوجوووو..

آره، اشک آدمو درمیاره..

شقایق پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://bikaranegi.blogsky.com

سلام مرسی که بهم سر زدی خانومی...
ببینم تو شبا نمیخوابی اذیت نمیشی؟
من لینکت میکنم که همیشه بهت سر بزنم تو هم همین کارو کن که یادت نره بهم سر بزنی باشه؟
منتظرتم

سلام..

نه بابا تا صبح بیدارممم..

حتماً عزیزم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد