السلام یا اباعبدالله (ع)

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می‌کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید

گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

گفتمش سختی و درد وآه گشته حاصلم
گریه کرد، آهی کشید و زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی را کشید و به چه بس زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید  

   

یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید‌..
گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید..
کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما
خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید.. 

 

در روزها و شب‌های پر از غم و غریبی، روزهایی که خلف وعده و پیمان‌شکنی در کوفه بیداد کرد و زمین و آسمان را لرزاند..  

در روزها و شب‌هایی که دل پسر فاطمه را شکست و اشک کودکانش را جاری کرد..  

در روزها و شب‌هایی که دل اهل بیت حسین را لرزاند..  

 

اگر چشمانتان بارانی شد، التماس دعا..   

بر دشمنان اباعبدالله (ع) تا صبح قیامت لعنت...  

  

با تشکر از فرستنده شعر اول: سارا کریمی 

نظرات 1 + ارسال نظر
جوجو چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 07:45 ق.ظ

سلام دوستم مرسی که بهم سر میزنی

وظیفمه گل من ..

دوستی مال همین روزاس عزیز دلمم..

دوستت دارممم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد