حافظ هنوز اصرار دارد، خبر خوشی در راه است!
تو کجایی که هرچه میآیی نمیرسی؟!!!
برگرد!
چمدانهایمان اشتباه شده است!
دلم را به جای خاطراتت بردهای..
بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـرهـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـدخواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرهاعـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد
یکی در آرزوی دیدن توستیکی در حسرت بوسیدن توست ولی من ساده و بیادعایم تمام هستیام خندیدن توست ..
عزیزم...چه شعر قشنگی...
آرهههه
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفتاگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاریناصر... ما حالمان خوب است اما تو باور نکن.
تیغ تاتاریییییییییییییییییییییییییییییییییییبه وسعت ندیدن نگاهت خستهام، چگونه بشکنم ثانیههای سنگین دوریت را!
خدایش بیامرزد
بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر

هـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـد
خواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرها
عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد
یکی در آرزوی دیدن توست
یکی در حسرت بوسیدن توست
ولی من ساده و بیادعایم
تمام هستیام خندیدن توست ..
عزیزم...چه شعر قشنگی...
آرهههه
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری
ناصر... ما حالمان خوب است اما تو باور نکن.
تیغ تاتارییییییییییییییییییییییییییییییییییی
به وسعت ندیدن نگاهت خستهام، چگونه بشکنم ثانیههای سنگین دوریت را!
خدایش بیامرزد